Bullog

خُل‌نگِار

ستاره 5 (1)

سیزده، چهارده سال پیش، اون موقع که هنوز اینترنت این‌جاها نبود، یه چیزی بود به اسمِ BBSِ «پیام» که با تلفن بهش یه عدّه بیکار که ورژنِ الانشون اینائی‌هستن که تویِ فیک‌بوک‌ می‌پلکن (قطعاً + خودم) وصل می‌شدن و Read more

سلامتِ روح و گوشِ میانی 5 (4)

    از پلّه‌هایِ هواپیما بالا می‌رود. در حالی‌که کوله‌پشتیش را از این دوش به آن دوش می‌اندازد، با حرکتِ سری به مهماندار سلام می‌کند. دوباره تکّۀ کنده‌شدۀ کارتِ پروازش را چک می‌کند تا از جایِ صندلیش مطمئن شود. Read more

روزمرگی 5 (3)

هميشه دلم می‌​خواست با اون باشم! يعنی بين اون همه، هر وقت اين يکی رو می‌​ديدم دلم هُرررررری می‌ريخت. ولی اصلا اون راه نمی‌​داد! هيچ رقمه! تا اينکه اون پسره اومد و دمش گرم! اول منو نشون داد، بعدش Read more

The Art of Handling Angry Patients 5 (2)

It was said she was the best cardiologist in the town; thus, the crowded waiting room was not unexpected for me.

I had been sitting in the waiting room for about one and a half hours when suddenly an Read more