Bullog
خُلنگِار
کِرْم داره… 5 (1)
January 20, 2013
Usual Bulls
جوونوری که اون بالا نشستی:
هر که هستی… هر چه هستی… بس کن این نامهربونی…
(* با تشکر از ایرج رزمجو)
آرزویِ سنگینِ احتمالناپذیر 5 (2)
January 15, 2013
Usual Bulls
چقدر دوست داشتم الان یه زن پیشم بود که: خوشگل بود، صداش جیغ جیغو نبود، سایزاش همونی بود که من میخواستم، غر نمیزد، منطقی و مؤدب بود، Show off نبود و «میلان کوندِرا» رو میفهمید.
اونوقت Read more
دوازده و چهل و پنچ دقیقه 5 (1)
February 19, 2012
Usual Bulls
ساعت دوازده و نیمِ رسید ایستگاه راهآهنِ مرکزیِ فرانکفورت. زودترین بلیت قطار رو برایِ پراگ خرید. واردِ استارباکسِ کنارِ ایستگاه شد. کولهپشتیِ سنگینش رو کنار یه میز خالی گذاشت و یه لاتة بزرگ سفارش داد. از دخترکِ پشتِ Read more
مثلِ یه عکسِ تازهظاهر شده در تاریکخونه 5 (8)
February 7, 2012
Stories, Usual Bulls
(برایِ مَت کینگِ The Descendants)
هوسِ سیگار کردم… ولی نمیخوام بیدار شی. مثلِ هر شب پشتت به منه. بازوهامون تو هم گره خوردن و با هر نفست موهات گردنم رو غلغلک میده. نمیخوام بیدار شی. Read moreباکارا 5 (1)
February 5, 2012
Usual Bulls
– تو همه جور در مورد نیکلای حرف میزنی. چطور میتوانی بشناسیَش؟ آیا واقعا در مدت شش ماه میشود یک مرد را شناخت؟ او مرد برجستهای است. حالا ولی افسرده است، حرف نمیزند، کاری نمیکند. ولی سابق بر این… Read more
آدیداسهایِ کهنۀ سباستین 5 (3)
February 3, 2012
Stories, Usual Bulls
– لااقل پنجرۀ اتاقتو باز کن که این بویِ گند از اتاقت بره بیرون. دوباره بالا آوردی؟
– اصلاً حوصلۀ نصیحت ندارم امروز بِنی.
– Read more