خسته از انتظار، از رویِ سه پایه چوبی بلند شد. چشمها را ریز کرد و دوباره نگاهی به دوردست کرد و انگار که دنبال چیزی در تاریکی میگردد، جلویش را با دقت نگریست. اگر ماه میتوانست در نبرد با Read more
Bullog
خُلنگِار
آزاد 5 (13)
لحظهلحظه با شهیار قنبری
به یادِ مهتاب میرزائی
برایِ محمد یعقوبی
https://www.rhettbutler.ca/wp-content/uploads/2023/01/آزاد.mp3
با همراهیِ مهرانا و سُمی
– تمامِ ترانهها، اجراها و آهنگها از شهیار قنبری
پای گوشماهیها – تنظیم از Steve McCrum/ناب – تنظیم از Read more
یادمرگ 5 (20)
یادمرگ با همراهیِ مهرانا و با نینوایِ حسینِ علیزاده
https://rhettbutler.ca/wp-content/uploads/یادمرگ.mp3
براساسِ یه داستانِ واقعی…
برایِ «سیما»یِ آتابای
– کشتمش. بالاخره کشتمش. بعد اومدم همینجا، توی همین قبری که داری میبینی خاکش کردم…
سوناتِ مهتاب 4.9 (22)
در هفتسالگی پدرش تمامِ دارائیهایِ خانواده را برباد داد.
پیانویِ بلاروسِ دیواری پسرک هم همراه با بقیة وسایل به طلبکارها داده شد.
او همة آن نُتهایِ هشتاد و هشت کلید را تازه یاد گرفته بود و قسمتی از Read more
روزی روزگاری در زندگی 4.9 (17)
۱- یکی بود، یکی نبود. یه آدمِ خوب و باهوش و بسیار کوشا بود که تویِ زندگی سختیِ زیادی کشید، ولی بسیار تلاش کرد و سرانجام به مقامهایِ بالا رسید و به همه کمک کرد و همواره ازش به Read more
فرتوت 5 (8)
از فردایِ روزِ ازدواج، هر روز صبح، قبل از رفتن سرِکار، مرد زن رو بیدار میکرد تا ویتامینها و قرص کلسیمش رو بهش بده.
زن تو خواب و بیداری غر میزد و یه «بذار بخوابم»ِ مبهم نثار Read more
بازنده 4.9 (15)
پسرک لاغراندام با تردید از روی صندلیش بلند شد و مِنمِنکنان گفت:
– من… من دقیقاً نود روزه… نود روزه که لب به مشروب نزدم.
حاضرین جلسه نامنظم برای پسرک دست زدند.
فرانک که وسط نیمدایرة صندلیها Read more